جوان آنلاین: پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر بچههای مسجد در حالی با درخشش نمایش «ایران» به پایان رسید که کوروش زارعی، مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری در آیین اختتامیه گفت جشنواره امسال حاصل چشماندازی ۹ ساله است که در این دوره وارد چهارمین سال خود شده است.
«نزدیک غروب است، نسیم خنکی میوزد. از هتل به سمت امامزاده عبدالله (ع) میروم؛ امامزادهای با معماری زیبا که قلب تپنده شهر بافق به حساب میآید. این روزها حال و هوای دیگری در صحن و سرای امامزاده جاری است، چراکه جشنواره تئاتر بچههای مسجد پانزدهمین دوره خود را در این شهر و در این مکان مقدس برگزار میکند. وارد حیاط امامزاده که میشوم موجی از آرامش روحم را نوازش میکند.
باید برای تماشای اجرای گروههای تئاتری به صحن امامزاده عبدالله (ع) بروم. مقابل در ورودی پر شده از کفشهای کوچک و بزرگ. اول راهرو، یک کفشداری کوچک است و پسری جوان با لبخندی بر لبانش و لهجه زیبای یزدی خوشامد میگوید. کفشهایم را به او میدهم و او هم یک شماره به من میدهد.
یک «پیراهن مشکی» و هزار داستان
چند قدم که برمیدارم، در مقابل چشمانم جمعیت زیادی را میبینم که روی زمین نشستهاند و به بازیگرانی که غرق در اجرای نقش خود هستند، خیره شدهاند. نام نمایش «پیراهن مشکی» است. کاری از بچههای هنرمند آذربایجان غربی. خلاصه داستان را بخواهم بگویم اینطور است که پسرجوانی، عقیدهای به پوشیدن لباس مشکی در ایام عزاداری ندارد، اما او وارد رؤیایی میشود که با داستان عاشورا آمیخته است.
اجرای نمایش که به میانه میرسد، از گوشه و کنار صدای هق هق گریههای تماشاچیها شنیده میشود. فضایی عجیب بر همه جا حاکم شده، آنقدر که حتی تیم داوری هم به پهنای صورت اشک میریزند.
نمایش که تمام میشود برای دیدن نمایش بعدی به قسمت زنانه حرم میرویم. کاری از استان البرز به نام «زنان مقاوم». در این فاصله که گروه نمایشی برای اجرا آماده میشوند نگاهی به اطراف میکنم. چند پسر نوجوان گوشهای نشستهاند و با هم حرف میزنند. به سراغشان میروم، لهجه زیبای یزدی آنها عقل از سر آدم میبرد. میپرسم، نمایش را دیدهاید؟ یکی از آنها که سر و زبان بیشتری دارد رشته کلام را در دست میگیرد و جواب میدهد: از قبل میدانستیم قرار است این جشنواره برگزار شود. با بچهها قرار گذاشتیم هر شب برای تماشای تئاتر بیاییم.
یکی دیگر از نوجوانها میگوید: خیلی خوشحالیم که در امامزاده شهرمان این تئاترها راه افتاده. واقعاً لذت میبریم، ما به اینجا فقط برای نماز و دعا و مراسمهای مذهبی میآمدیم، اما حالا برایمان جالب است که تئاتر هم اجرا میشود.
میگوید میهمان حبیب خداست
با پسران نوجوان خداحافظی میکنم. به دنبال یکی دیگر از اهالی شهر میگردم که با او صحبت کنم، در همین زمان چشمم به آبدارخانه داخل صحن میافتد. پیرمردی روی صندلی نشسته است و در مقابلش سماوری بزرگ و کلی استکان و نعلبکی قرار دارد. به سمتش میروم، وقتی مرا میبیند از جایش بلند میشود و با لبخند خوشامد میگوید. میپرسد: چایی میخوری؟
نیکی و پرسش؟ چه پیشنهادی بهتر از یک استکان چای لب سوز و لب دوز و قندپهلو.
استکان چایی را پر میکند و در نعلبکی میگذارد. یک قند هم بر میدارد کنارش میگذارد. پرت میشوم به دوران کودکی و مسجد محله. عباس آقایی که خادم مسجد بود و در همان آبدارخانه کوچکی که داشت بهترین چاییهای عمرمان را به دستمان داد.
پیرمرد ۱۰ سالی میشود که مسئول چایی دم کردن و پذیرایی از زائران امامزاده عبدالله (ع) است. خیلی کم حرف است و وقتی از حضور گروههای نمایشی در آنجا میپرسم با کمی خجالت میگوید: میهمان حبیب خداست.
برنامه ایام جشنواره؛ اول نماز، بعد تئاتر
چایی را داخل نعلبکی میریزم، با لذت میخورم. انگار دوباره زندگی در رگهایم جریان پیدا کرده است. کنار دستم، مادر و دختری ایستادهاند. رو به دخترک میکنم و میگویم. خوشحالی که نمایش میبینی؟ دخترک صورتش گل میاندازد و هیچ چیز نمیگوید، اما مادرش سریع رشته کلام را در دست میگیرد و میگوید: آقا از آن روزی که دخترم متوجه شده اینجا تئاتر اجرا میکنند از من خواسته برای نماز به امامزاده بیاییم و بعد از نماز تئاتر ببینیم. بعد زن جوان لبخندی میزند و به دخترش نگاهی میاندازد و ادامه میدهد: البته سارا خانم ما قول داده وقتی از مدرسه برمیگردد خیلی سریع به درس و مشق خود برسد تا اجازه داشته باشد بیاید اینجا و تئاتر ببیند.
امروز نمایش «کیف پول» از کرمانشاه، «راز» از قم و «گلیدا» از چهارمحال و بختیاری هم اجرا میشود. نوبت به نمایش «راز» رسیده است. نمایشی با اندکی بُن مایه طنز.
دوباره مردم به صورت خودجوش دورتا دور روی زمین نشستهاند. نمایش که شروع میشود، سکوت محضی همه جا را فرا میگیرد. پیرمردی که کنارم نشسته، تلفن همراهش را در میآورد و شروع میکند به فیلم گرفتن. انگار قرار است شب که به خانه میرود برای اهل و عیال فیلم را پخش کند و بگوید عجب تئاتر جالبی در امامزاده اجرا شد.
مردم شهر بافق این روزها عجیب با تئاتر بچههای مسجد اخت گرفتهاند و حال دلشان خوش است. این حال خوش، زمانی پررنگتر میشود که پس از پایان هر اجرا تمام قد میایستند و از عمق جان تشویق میکنند. عکس یادگاری گرفته و با داورها سلفی میگیرند. گویا جشنواره تئاتر بچههای مسجد یکی از خاطرات خوش این روزهای بافقیهاست.»
آنچه خواندید روایتی از برگزاری پانزدهمین جشنواره تئاتر مردمی بچههای مسجد به قلم جعفر پاکزاد خبرنگار اعزامی به یزد بود.
جشنوارهای که با توجه به مختصات خاص اجرای نمایش در مسجد از دهه ۷۰ تاکنون فراز و فرودهای زیادی را از سر گذرانده است و حال، پانزدهمین دوره آن از سوی مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری و به دبیری سید مصطفی موتورچی برگزار شد و در دهه سوم اردیبهشت ۱۴۰۳ در بافق یزد با معرفی برگزیدهها به کار خود پایان داد.
جشنواره سراسری تئاتر بچههای مسجد که در گام پانزدهم با حضور ۱۴ گروه نمایشی از سراسر کشور برگزار شد، در آیین اختتامیهاش نیز مانند شروعش میهمان امامزاده عبدالله (ع) بود. یک مراسم به دور از تعارفهای معمول جشنوارهای، با سخنانی شفاف که شرح بخشی از آن در ادامه میآید:
چشمانداز تئاتر بچههای مسجد
کوروش زارعی، مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری در این مراسم گفت: جشنواره امسال حاصل چشم اندازی ۹ ساله است که در این دوره وارد چهارمین سال خود شده است. برگزاری این جشنواره و رویداد محرابیان یک و دو نشان داد این چشم انداز بر اساس برنامهریزی خود پیش رفته است.
زارعی در قسمت دیگری از سخنان خود گفت: تئاتر مردمی بچههای مسجد به رشد و نمو آینده تئاتر کشور ختم میشود که امید است روزی شرکتکنندگان این جشنواره و رویدادهای مرتبط با آن عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون کشور را به دست گیرند.
جریان تئاتر بچههای مسجد کیمیاگری میکند
محمدمهدی دادمان، رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی نیز اظهار داشت: جریان «بچههای مسجد» چشمه جوشان هنر انقلاب بوده و سالها برای هنر انقلاب اسلامی انسان، هنر و ایده خلق کرده است.
وی ادامه داد: همگی معتقدند با برپایی پانزدهمین جشنواره تئاتر بچههای مسجد بار دیگر جریان بچههای مسجد زنده و با جان و دل و با روحیه مسجدی فعال شده است.
دادمان در پایان با بیان اینکه جریان بچههای مسجد هم در کشف و استعدادپروری و هم در تولید اثر و محتوای آن میتواند کیمیاگری کند، گفت: باید از زحمات همه تشکر کنیم نه به خاطر این چند روز بلکه به خاطر چهار سال گذشته و تمام سالهایی که برای رفیع ماندن بچههای مسجد تلاش کردهاند.
اما بیایید در ادامه با برگزیدگان پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر بچههای مسجد آشنا شوید که در شناسایی استعدادهای آینده در عرصه هنرهای نمایشی بیتأثیر نخواهد بود.
بازیگران زن برگزیده از «زنان مقام» تا «خسوف عشق»
در بخش بازیگری زن، زهرا احمدی سفید دشتی و مبینا معصومی سفید دشتی از شهر بروجن استان چهارمحال و بختیاری برای بازی در نمایش «گیلدا»، صدیقه رضایی از شهر قم استان قم برای بازی در نمایش «راز»، محیا جهانگیری و هستی امانی از شهر کرج استان البرز برای بازی در نمایش زنان «مقاوم»، رقیه عباسی و فاطمه دیدار از شهر کاشان استان اصفهان برای بازی در نمایش «خسوف عشق»، نسیم سلطانی نسب از شهر فارسان استان چهارمحال و بختیاری برای بازی در نمایش «لیلا» تقدیر شدند و جایزه نقدی دریافت کردند.
بازیگران مرد برگزیده از «حسن و سیب سرخ» تا «مرد شامی»
در بخش بازیگری مرد نیز امیرعلی حسنزاده و نوید حاج عبدالهی از شهر بافق استان یزد برای بازی در نمایش «حسن و سیب سرخ»، ابوالفضل میرزایی از شهر قم استان قم برای بازی در نمایش «مرد شامی»، یاسر خالقی و افضل خرمی از شهر لنده استان کهگیلویه و بویر احمد برای بازی در نمایش «۱۹۴۸»، داوود رمضان زاده و احمد شنبهنیا از شهر میناب استان هرمزگان برای بازی در نمایش «به افق محل» تقدیر شدند و جایزه نقدی دریافت کردند.
نمایشنامهنویسی و برتری نمایش «ایران»
پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر بچههای مسجد در بخش نمایشنامهنویسی سه برگزیده داشت که احسان فلاحیان از مسجد امام حسین (ع) شهر کرج استان البرز برای نمایش «ایران» با دریافت دیپلم افتخار، تندیس جشنواره و جایزه نقدی به عنوان نفر اول معرفی شد.
داوود رمضانزاده از مسجد سجادیه شهر میناب استان هرمزگان برای نمایش «به افق محل» و یاسر خالقی از مسجد قمر بنیهاشم شهر لنده استان کهگیلویه و بویراحمد برای نمایش «۱۹۴۸» نیز به ترتیب با دریافت لوح تقدیر و جایزه نقدی نفرات دوم و سوم این بخش را به خود اختصاص دادند.
درخشش «پیراهن مشکی» در طراحی هنری
بهترین طراحی هنری پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر بچههای مسجد با اهدای دیپلم افتخار، تندیس جشنواره و جایزه نقدی به نمایش «پیراهن مشکی» به کارگردانی رضا خروجیان از مسجد منتظرون شهر ارومیه استان آذربایجان غربی رسید.
از نمایش «خسوف عشق» به کارگردانی امالبنین حیدری ویدوجی از مسجد قائم آل محمد شهر کاشان استان اصفهان نیز در این بخش با اهدای لوح تقدیر و جایزه نقدی تقدیر شد.
کارگردانان برگزیده
جایزه بهترین کارگردانی پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر بچههای مسجد با اهدای دیپلم افتخار، تندیس و جایزه نقدی به شایان فلاحیان از مسجد امام حسین شهر کرج استان البرز برای نمایش «ایران» رسید.
همچنین رتبه دوم این بخش با اهدای لوح تقدیر و جایزه نقدی به صورت مشترک به نمایش «حسن و سیب سرخ» به کارگردانی محمدجواد تقیزاده بافقی از مسجد جوادالائمه شهر بافق استان یزد و نمایش «زنان مقاوم» به کارگردانی مرضیه ذاکری از مسجد صاحبالزمان شهر کرج استان البرز رسید.
داوود رمضانزاده از مسجد سجادیه شهر میناب استان هرمزگان نیز با دریافت لوح تقدیر و جایزه نقدی برای نمایش «به افق محل» به مقام سوم بخش کارگردانی پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر بچههای مسجد رسید.
نمایشهای برگزیده
هیئت داوری پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر بچههای مسجد، پنج نمایش را با اهدای لوح تقدیر و جایزه نقدی بدون اولویت به عنوان نمایش برتر این دوره معرفی کردند. به این ترتیب نمایشهای «خسوف عشق» به کارگردانی امالبنین حیدری ویدوجی از مسجد قائم آل محمد شهر کاشان استان اصفهان، نمایش «حسن و سیب سرخ» به کارگردانی محمدجواد تقیزاده بافقی از مسجد جوادالائمه شهر بافق استان یزد، نمایش «به افق محل» به کارگردانی داوود رمضان زاده از مسجد سجادیه شهر میناب استان هرمزگان، نمایش «زنان مقاوم» به کارگردانی مرضیه ذاکری ازمسجد صاحبالزمان شهر کرج استان البرز و نمایش «مرد شامی» به کارگردانی علیاصغر ایمانزاده از مسجد حضرت ابوالفضل شهر قم استان قم به عنوان نمایشهای برتر جشنواره معرفی شدند.
جایزه ویژه استاد فرجالله سلحشور
سردیس استاد فرجالله سلحشور و جایزه نقدی این بخش نیز به نمایش «ایران» به کارگردانی شایان فلاحیان از مسجد امام حسین شهر کرج استان البرز رسید.
بخش فضای مجازی
نمایش «۱۹۴۸» به کارگردانی یاسر خالقی از مسجد قمر بنیهاشم شهر لنده استان کهگیلویه و بویراحمد نیز در بخش فضای مجازی پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر بچههای مسجد با بالاترین بازدید و پسند در فضای مجازی لوح تقدیر و جایزه نقدی این بخش را به دست آورد.
تقدیر از دو پیشکسوت تئاتر بچههای مسجد
در بخشی از این مراسم نیز از محمدرضا آزاد و سید حسین فدایی حسین به دلیل سالها تلاش این دو هنرمند در تئاتر بچههای مسجد تقدیر شد.